.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
بحرین چگونه از ایران جدا شد ؟
عليرضا شاكر
 بحرین چگونه از ایران جدا شد ؟

همزمان باجشن سی امین سال پیروزی انقلاب در مشهد ، رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی آنگاه که از بی عرضه گی قاجارها و پهلوی ها سخن می گفت به کشوری اشاره کرد که تا چهل سال پیش استان چهاردهم ایران بود. مجمع الجزایر پادشاهی بحرین؛ در سال 1348 و پس از آن شکل گرفت که محمد رضا پهلوی شاه ایران جدائی این استان از کشور را پذیرفت . اقدام پهلوی دوم در حالی انجام شد که در 20 آبان ماه 1336 هیات دولت در حضور وی با تصویب لایحه جدید تقسیمات کشوری بحرین را بعنوان استان چهاردهم ایران محسوب کرده بود.

روزنامه های صبح و عصر تهران در 21 آبان ماه این خبر را چنین منتشر کردند: " وزارت کشور از چندی قبل مشغول تهیه ی لایحه تقسیمات کشوری بود. این لایحه پس از تکمیل ، دیشب در جلسه هیات دولت که از ساعت 5 تا 8 بعد از ظهر ، در پیشگاه شاهنشاه در کاخ مرمر تشکیل شده بود ، مطرح شد و بر حسب امر ملوکانه ، طبق لایحه جدید ، کشور ایران دارای چهارده استان به قرار زیر تقسیم خواهد شد :

1_ استان تهران

2_ استان آذربایجان

3_ استان خراسان

4_ استان فارس

5_ استان خوزستان

6_ استان اصفهان

7_ استان کرمان

8_ استان کرمانشاه

9_ استان مازندران

10_استان گیلان

11_استان بلوچستان و سیستان

12_ استان لرستان

13_ استان کردستان

14_ استان بحرین

ضمنا مقامات وزارت کشور اظهار داشتند ، موضوع حوزه بندی انتخاباتی و تعیین نمایندگان بحرین و تعداد آن ها که گویا دو نفر باشد، تحت مطالعه است . "



انگلیس ؛ عامل اصلی فتنه



بحرین قبل از انکه استان چهاردهم ایران ، جزوی از استان فارس اداره بود. با این حال سه روز پس از مصوبه هیات دولت جان راسل کاردار سفارت انگلیس در تهران نزد دکتر اردلان وزیر امور خارجه وقت ایران رفت و نسبت به این تصمیم ایران اعتراض کرد . وی بحرین را تحت الحمایه انگلیس خواند. در همین رابطه نماینده ای از اعضای مجلس عوام انگلیس نیز طی نطقی به ایران حمله کرد و تهدید کرد ؛ انگلیس با توسل به زور مقابل این تصمیم ایران خواهد ایستاد.

اسناد و مدارک متعدد حکایت از آن دارد که بحرین از زمانهای بسیار دور بخشی از سرزمین ایران بوده است این حاکمیت در عصر هخامنشیان ، اشکانیان ، ساسانی ها و... تا صفویه ، افشاریه ، زندیه و قاجار و پهلوی ادامه داشته است . پس از بروز برخی مشکلات در دوران شاه سلطان حسین صفوی و تصرف بحرین توسط شیخ مسقط ، نادر شاه افشار با توسل به قوای نظامی بحرین را مجددا تحت حاکمیت ایران در آورد . این حاکمیت در دوران زندیه نیز ادامه داشت . تا اینکه در دوره قاجاریه ضعف حکمرانان این سلسله از یک سو و افزایش نفوذ انگلیسی ها در هند و خلیج فارس از دیگر سو سبب شد که در مقاطع مختلف شیخ بحرین از حکومت مرکزی ایران سرباز زند.

در سال 1145ش خلیفه بن محمد از سوی ایران بعنوان شیخ جزیره بحرین منصوب شد . وی تا دم مرگ به شاه ایران وفادار ماند. پس از او پسرش احمد بن خلیفه بر مسند حکومت نشست . در این هنگام حکومت مرکزی ایران سرگرم مسائل گوناگون داخلی بود و احمد از این مقع استفاده کرده و در سال 1158 ش از پزداخت مالیات به حکومت فارس سرباز زد ولی فورا دولت ایران قوایی به بحرین اعزام داشت و شیخ تسلیم شد.

در سال 1161ش دوطایفه از اعراب که با خاندان این خلیفه عداوت دیرینه داشتند به بحرین حمله کردند ولی شیخ بحرین حملات آنها را دفع و تسلط خود را بر بحرین تثبیت کرد.

در سال 1169 ش که ایران مجددا در گیر جنگ هی داخلی شیخ از پرداخت مالیات امتناع ورزید ولی به محض اینکه اوضاع ایران آرام شد شیخ نه فقط درخواست عفو نمود بلکه مالیات معوقه را نیز پرداخت.

در همین ایام انگلیس در صدد افزایش نفوذ خود در خلیج فارس بود و در همین راستا کمپانی هند شرقی انگلیس قراردادهایی را با چند شیخ نشین جنوب خلیج فارس منعقد کرده بود . بر اساس این قراردادها شیوخ متعهد می شدند از دزدی دریایی و برده فروشی ممانعت کنند و در عوض کمپانی هند شرقی به نمایندگی از بریتانیای کبیر این شیوخ را تحت الحمایه خود قرار می داد. در اسفند 1198 ش شیخ بحرین نیز به این قرارداد پیوست.

و اینگونه بود که انگلیس بذر فتنه را در بخشی از خاک ایران کاشت. این ماجرا از آن پس به مناقشه ای تبدیل شد که نزدیک به دویست سال از آن می گذرد. در دوره های مختلف برخی زمامداران ایرانی تلاش کردند با سیاست ورزی انگلیسی ها را از موضوع بحرین دور سازند که متاسفانه هیچکدام از تلاشها به نتیجه نرسید . یکی از بارزترین اقدامات به سیاست امیرکبیر بر می گردد. وی برای قطع نفوذ انگلیس در بحرین ، حاکم جزیره را مورد محبت ویژه قرار داد و او را به پشتیبانی شاه و دولت ایران دلگرم کرد . اما با برکناری امیر از صدارت نیمه تمام ماند.

گرچه برای دهها سال دولت انگلستان در نامه های متعدد به شاهان ایران چنین القا می کرد که حق حاکمیت ایران بر بحرین را به رسمیت می شناسد و هیچ اقدامی در آن کشور بدون هماهنگی با ایران انجام نخواهد داد. اما در عمل پادشاهان ایران آنچنان گرفتار نزاع های داخلی شده بودند که چندان تمایلی به پیگیری جدی این موضوع نداشتند. با این حال در طول صد و اندی سال صدها نامه حقوقی بین ایران و انگلیس و ایران و مجامع بین المللی رد و بدل شده که جملگی بر حق حاکمیت ایران بر بحرین صحه می گذارد .



استان چهاردهم



پس از پایان جنگ جهانی دوم با اوج گیری نهضت ضد استعماری، مردم بحرین به ایران گرایش یافتند . بطوریکه در سال 1326 ش یکی از شیوخ برجسته بحرین با هیاتی عالی رتبه به ایران امد و درخواست کرد تا بعنوان نماینده بحرین در مجلس شورای ملی شرکت کند. مجلش شورای ملی با توجه به اینکه شیخ بر اساس قانون انتخابات انتخاب نشده بود با این درخواست موافقت نکرد . با این حال طی طرحی از دولت خواست اقدامات موثری در راستای اعمال حاکمیت ایران بر بحرین بعمل آورد . از سوی دیگر دولت ایران هم در سازمان ملل متحد فعالانه مساله بحرین را پیگیری می کرد.تا اینکه در ماههای پایانی سال 1344 مردم بحرین علیه سلطه انگلیسی ها قیام کردند. بریتانیا با اعزام نیروی نظامی بیشتر به بحرین دست به اقدام های خشونت امیز زد. در اثر درگیری نیروهای شیخ وبریتانیا با مردم تعداد زیادی کشته و گروهی زندانی شدند و شیخ تحت الحمایه انگلیس مجبور به ترک بحرین شد.روز 17 فروردین ماه 1335 در بحرین حالت فوق العاده اعلام شد. انزجار عمومی اهالی بحرین از انگلیسی ها و بی ثباتی سیاسی در این منطقه مهمترین عواملی بودند که به محمدرضا پهلوی جرات داد ؛ با رسمیت بخشیدن به حق حاکمیت ایران بر بحرین ، این منطقه رادر سال 1336 استان چهاردهم ایران بخواند.



عقب نشینی شاه



در حالیکه بیش از یک دهه از خوانده شدن بحرین بعنوان استان چهاردهم ايران سپری می شد به ناگاه محمدرضا پهلوی مواضع دور از ذهنی گرفت. در صدها سال گذشته هرگاه بخشی از سرزمین ایران از این کشور تجزیه شده این تجزیه بدنبال جنگی خونین اتفاق افتاده است و همچنین در همه موارد دولت ایران در ضعف بود . اما محمدرضا پهلوی در دهه چهل شمسی در اوج قدرت منطقه ای و نظامی بود و براحتی می توانست حق حاکمیت ایران بر بحرین را تثبیت کند. اما چرا چنین نکرد؟ و به مصوبه ای که در سال 1336 بحرین را استان چهاردهم ایران می خواند پشت کرد وبه تجزیه این بخش از خاک ایران رضایت داد؟ طبیعی است که پاسخ به این سوالات بررسی جامع تر را می طلبد و از حوصله این گزارش خارج است . اما بنظر می رسد . شاه ایران مانند هر دیکتاتور دیگری خود را عقل کل و صاحب درایت و دانش برتر می پنداشته است . بنظر او اینکار نشانه ای از دیپلماسی و سیاست ورزی بالا بوده است. متاسفانه فضای بسته سیاسی آندوران اجازه انتقاد از این تصمیم را نداد و تنها برخی فعالان ملی و ناسیونالیست ایرانی نسبت به این اقدام شاه اعتراض کردند. شاه ابتدا در سال 1347 در دهلی نو اعلام کرد که حاضر است سرنوشت بحرین را به مردم این منطقه بسپارد و پس از آن بامیانجیگری سازمان ملل همه پرسی در بحررین انجام گرفت و بدون اینکه نظر مردم ایران به همه پرسی گذاشته شود بحرین استقلال یافت. این تصمیم دولت ایران در مجلس شورای ملی نیز به رای گذاشته شد و تنها چهار نفر از پنج عضو حزب پان ایرانیست به آن رای منفی دادند.

بخشی از سخنان شاه در دهلی از این قرار بود :" ایران پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای بدست آوردن ارضی و امتیازات ارضی ، علی رغم تمایل مردم ان سامان ، به زور متوسل نشود. من می خواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نیاشند به کشور ما ملحق شوند ، ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد. زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این این سرزمین خود به زور متوسل شود."

پهلوی دوم در جای دیگری می گوید :" هر کاری که بتواند اراده مردم بحرین را به نحوی که نزد ما و شما و همه جهانیان به رسمیت شناخته شود نشان دهد خوب است "

این گونه اظهارات در حالی صورت گرفت که محمدرضا بر هنگام نشستن بر تخت شاهنشاهی در برابر کلام الله مجید سوگندی خوانده بود که بخشی از آن چنین است :

من خداوند قادر متعال را گواه گرفته ، به کلام الله مجید آن چه نزد خداوند محترم است ، قسم یاد می کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ و استقلال ایران نموده ، حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم ."



* در تهیه این مطلب از اسناد و مدارک کتاب نفیس و ارزشمند دکتر هوشنگ طالع بنام "تاریخ تجزیه ایران _ تجزیه ی بحرین " استفاده شده است .


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 8 اسفند 1387
به نظر بنده شاه از سياست خوبي استفاده نمود.وي چون ميديد كه بحرين از دست رفته و براي او ارزشي نداردبا معامله اي كه انجام داد جزاير سه گانه را كه اهميت استراتژيك بيشتري براي ايران داشت را با بحرين عوض نمود .
نا شناس 8 اسفند 1387
مقايسه ي اهميت بحرين و جزاير سه گانه خيلي ساده است : 1- اگر بحرين جزو ايران است : ايران در دوسوي خليج فارس است و خليج فارس جزو خاك ايران مي شود . اما اگر سه جزيره جزو ايران باشد اين طور نيست . 2- ارزش خاك متصل به خشكي بسيار بيش از جزيره است زيرا اتصال به راه هاي مواصلاتي امنيت و مالكيت كشور را قطعي مي كند اما جزيره نه هميشه به سادگي مي تواند مورد تعرض قرار گيرد و به لحاظ امنيتي آسيب پذير تر است . پس نظر كسي كه كار شاه را خوب مي داند نظر كودكانه و ساد لوحانه اي است .

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.102 seconds.